جای بوسه هایم   2010-06-06 17:51:10


کبود کرده است طناب دار
جای بوسه هایم را
دور گردنت
تنگ چشمِ حلقۀ این ریسمانم
که گودی گلوی تو را
بیشتر از لب های من فشرد
با این ردّ نیلی
یک پا طوقی شده ای
پریده ای دور
من مانده ام و دارکوب ها
که میخ دارهای شهر را
مدام می کوبند
هی تُک می زنند
تا از آخرین شاخه بیفتم

شعر از هانیه بختیار


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات