با یاد گرامی‌اش، خیـــــــــــــــام   2011-05-19 13:35:20


اجزای پياله‌ای که درهم پيوست
بشکستن آن روانمی‌دارد مست
چندين سروساق نازنين و کف‌دست
از مهرکه پيوست و به‌کين که شکست


ترکیب طبایع چو به کام تو دمی ‌است
رو شادبزی اگرچه برتو ستمی است
با اهل خردباش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و شراری و دمی است


می خوردن و شادبودن آيين من‌ست
فارغ بودن ز کفرودين؛ دین من‌ست
گفتم به عروس دهر کابين تو چیست؟
گفتــا دل خـرم تـو کابين مـن‌است


مهـتاب بــه نـور دامـن شـب بـشکافت
می نوش دمی خوش تر ازاين نتوان یافت
خوش بــاش و بـينديش که مـهتاب بسی
اندرسر گور یک به یک خـواهدتافت


از منزل کفر تا به دين يک نفس است
وزعالم شک تابه یقین یک نفس است
ایـن یـک نفس عـزیز را خـوش مـی‌دار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات