فاصله ممنوع!   2011-10-09 19:22:58



چخماق و کلمات سنگ شده بردست و دهانم
دعا کنید!
جرقه ای زد و روشنایی بر ما نازل شد.
آلونک ما گنجایش این همه تاریکی را نداشت.
هیچ جنٌی دیگر بچه ی ما را با کِرم شب تاب عوض نمی کند
اسمت را گذاشته ای میخک که بچه را شیر ندهی
زال چطور بزرگ شد؟
پرده عوض شده دختر! سیمرغ و قاف عوض شده اند
تو ولی
قورت دادن ِ نوزاد لذت خاصی دارد اما
مِهر ِ به گهواره کجا می رود؟
خب ! مادر صدایم نزند
شب بو بزند بنفشه بزند بزند گل سرخ
نوزاد نباید دیواری از گُل ِ اطلسی بینمان بکشد
از نردبان بالا رفتم و باز کردن ِ این همه دگمه
هزار و سیصد و یک شب طول کشید
بچٌه ! بمِک !
کشتی را به اسکله سنجاق کن گفت کسی گفت!
مشاجره بر روی آب عشاق را به پرندگان چوبی
تبدیل می کند.
من برای غوطه خوردن در اعماق آفریده شده ام ناخدا!
امواج را فقط به فرزندی قبول می کنم
جنسیت شان اصلاً مطرح نیست.

علی بابا چاهی


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات