بالاترین قسمت اول بیانیه عدالله نوری   2009-06-23 11:27:21

خبرنامه امیرکبیر: عبدالله نوری از فعالین سیاسی کشور با انتشار نامه ای، نسبت به وقایع اخیر کشور واکنش نشان داد. در این نامه آمده است: «امروز میلیون ها رأی دهنده ایرانی در داخل و خارج کشور معتقد هستند که بزرگترین گناهان که دروغ است، آن هم دروغی به بزرگی ایران و نیز گناه خیانت در امانت را مجریان امر! مرتکب شده اند و گویا قرار است کسی سخنی نگوید تا با مرور زمان همه چیز حل شود.»

در این بیانیه همچنین با اعتراض به کشتار مردم آمده است: «حال چرا تیر اندازی به مردم؟ چرا دستگیری های کور و حبس و زندان؟ چرا ضرب و شتم و هتک حیثیت مردم؟ چرا حمله به دانشجویان و دانشگاه ها؟ چرا اتهام های واهی؟ چرا برخورد با مالباخته به جای دزد؟»

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ألَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ
آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و حقّ خاشع گردد؟!

وقایع روزهای گذشته اينجانب را به حكم وظيفه ديني، اخلاقي و ملي بر آن داشت تا نكاتي را ياد آور شوم:


۱- اعلام نتيجه انتخابات اينجانب را همچون انبوهی از ملت هوشمند ایران شگفت زده و نگران ساخت. شگفت زده از آن جهت كه چگونه سرمايه عظيم اعتماد ملت به تاراج رفت و نگران از اين بابت كه چرا پس از گذشت سه دهه از پيروزي انقلابي كه آزادي يكي از اساسي ترين شعارهاي آن بود و به بهاي ريخته شدن خون عزيزان اين وطن به پيروزي رسيد، شهروندان اين کشور از حداقل ميزان آزادي سياسي، يعني برخورداري از انتخاباتي سالم، محرومند؟ هرچند در طول ساليان گذشته با نگراني عمیق، ويراني بسیاری از دستاوردهاي اسلام و انقلاب را شاهد بودم، ولي اميد آن داشتم تا اين انتخابات بتواند تضميني بر حداقلي از آزادي ها باشد و از خسارات بيشتر جلوگيري كند. ملت سرفراز و آگاه ايران نيز براي پاسداري از همين آزادي حداقلي با وجود همه تضييقاتي كه بر سر تحقق خواسته آنان بود بیشترین همکاری را با حکومت داشتند و حتی به فیلتر شورای نگهبان تمکین کردند و به یکی از ۴ کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی دادند و صادقانه تمامي سرمايه خود را در طبق اخلاص نهادند و با حضور حماسي خود خواستند از خسارت و زوال بيشتر ایران عزیز جلوگيري كنند.اما افسوس که امروز بسیاری از رأی دهندگان احساس می کنند همان رأی هم نادیده گرفته شده است و فریبی به بهای از بین رفتن آبرو و صداقت حکومت، خورده اند. انتظار مي رفت مسئولین مربوطه با وجود تمامي محدوديتهايي كه در انتخابات ايجاد كرده بودند به آراي مردم احترام گذاشته از آن حفاظت نمایند، آن هم در نظامی كه با عناويني همچون مردم سالاري ديني همواره خود را بر آمده از ملت معرفي مي كند، ولي پاسداشت حضور حماسي ملت اعلام نتيجه اي بود كه نه تنها هيچيك از رقباي انتخاباتی آن را نپذيرفتند، بلكه احساسات کثیری از رأی دهندگان را جريحه دار كرد.

۲- امروز میلیون ها رأی دهنده ایرانی در داخل و خارج کشور معتقد هستند که بزرگترین گناهان که دروغ است، آن هم دروغی به بزرگی ایران و نیز گناه خیانت در امانت را مجریان امر! مرتکب شده اند و گویا قرار است کسی سخنی نگوید تا با مرور زمان همه چیز حل شود. راستی چه منکری عظیم تر از دروغ و خیانت در امانت آنهم نسبت به ملتی به عظمت ملت ایران؟ مگر راستگويي چه زياني براي صاحبان قدرت دارد كه از آن گريزانند و دروغ گويي جز از بين بردن مشروعيت نظام و سلب اعتماد عمومي چه سودي در پي دارد كه اين همه بر آن اصرار مي ورزند؟ در انتخابات ریاست جمهوری ۴ سال قبل هم برخی از کاندیداها مدعی تقلب و تخلف گسترده بودند، لکن در این انتخابات افزون بر سه کاندیدا عدهء کثیری از مردم نتیجه انتخابات را نپذیرفته اند؟ چنانچه این باور اصلاح نشود و اعتماد جمهور مردم جلب نگردد بازنده اصلی نظام است. مهمترين سرمايه اجتماعي و ملي همه نظام ها اعتماد عمومی است و حداقل خسران وضعيت کنونی از بين رفتن آن است. آیا در چنین شرائطی نباید برای باز گرداندن اعتماد مردم تلاش کرد؟ آیا روشی که در پیش گرفته شده برای جلب اعتماد مردم مناسب است؟ ابطال انتخابات یک روال سابقه دار بوده و به هیچ عنوان بدعت نیست و بدیهی است تکرار انتخابات هم نه تنها باعث تغییر در آراء واقعی ملت نمی شود بلکه تمامی رأی دهندگان را بر رأی خود ثابت قدم تر می کند. چنانچه شورای نگهبان هم نظر قطعی خود را مبنی بر صحت انتخابات صادر نماید، رهبر می تواند به عنوان معضل پیش آمده از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام دستور اقدام دهد تا رییس جمهور برآمده از انتخاباتی سالم و شفاف بتواند با قدرت و اعتماد به نفسی بیشتر مسئولیت اجرائی کشور را بر عهده گیرد.

۳- حال چرا تیر اندازی به مردم؟ چرا دستگیری های کور و حبس و زندان؟ چرا ضرب و شتم و هتک حیثیت مردم؟ چرا حمله به دانشجویان و دانشگاه ها؟ چرا اتهام های واهی؟ چرا برخورد با مالباخته به جای دزد؟ زندانی کردن ده ها اصلاح طلب و روشنفکر، نخبگان سیاسی و فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و تعداد کثیری از جوانان و دانشجويان و فعالان جنبش مدني كه در راستاي احقاق حقوق ملت و دفاع از آزادي بيان تلاش مي كرده اند و بسياري از آنان چه در جريان انقلاب و چه پس از آن خدمات بسياري به اين ملت كرده اند و در راه دفاع از حقوق ملت همچون برادر گرانقدر و عزیزم جناب دکتر سعید حجاریان هزينه های سنگینی چون ترور و جانبازی را پرداخته اند، چه مشکلی را حل می کند؟ آیا این دستگیری ها خود برمشکلات حکومت و انحرافش از جاده حقیقت و صواب نمی افزاید؟ به فرض که حکومت عزیزان زندانی ما را وادار به اعترافات دروغین و سناریوهای شکست خورده و نخ نمایی مانند اینکه از خارج دستور گرفته و یا به دنبال انقلاب مخملی و امثال آن بوده اند، کرد، طراحان این سناریوها مطمئن باشند تاریخ مصرف این نوع دروغ پردازیها و تهمت ها گذشته است و نه تنها بر ملت مؤمن و هوشیار اثر نخواهد گذاشت که فاصله و اختلاف نظر مردم با حاکمیت را بیش از پیش عمیق می کند. آیا این بازداشت ها با ضوابط اسلامی و اخلاقی منطبق است؟ آیا این دستور اسلام است که جوانان مظلومی كه روش شما را قبول ندارند به نام اسلام بازداشت و زندانی کنید؟ آیا اینها خوارج هستند و دست به سلاح برده اند؟ مگر قرآن کریم نمی گوید “محمدٌ رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم / محمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند”؟ آیا رو در رو قرار دادن نیروهای سپاه و بسیج و یا نیروی انتظامی - که همگی در جهت امنیت و نظم و نگاهبانی از مرزهای کشور باید با دشمنان خارجی و یا اشرار داخلی مقابله


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات