گفتگو بادکتر عباس میلانی قسمت سوم   2009-07-07 13:26:36

این‏ها وقتی این همه اشتباه می‏کنند، ما نمی‏گوییم چشم‏شان را دربیاورند، بلکه بیایند بگویند: این سیاست غلط بود. ما از مردم یاد گرفتیم. در این شرایط که باید حداکثر نیروها را برای حمایت از مردم ایران جمع کنیم، هنوز عده‏ای این‏جا در فکر این هستند که دکان سیاسی خودشان را رونق بدهند. آن وقت می‏گویند چرا آخوندها سوارند. آخوندها سوارند، برای این‌که ما پیاده هستیم.
این‏جا شکاف عمیقی بین نسل جوان، کسانی که در خیابان‏ها هستند و نسلی که نه از نظر سنی، ولی از نظر تفکری خیلی پیر شده‏اند، وجود دارد. نسل جوان می‏گوید: «آب را گل‏آلود نکنید، بگذارید ما کارمان را بکنیم.» عده‏ای می‏خواهند این جنبش را رادیکالیزه کنند. اما آن‏ها در ایران، سعی می‏کنند این جنبش به حالت مسالمت‏آمیز پیش برود. کلاً، شکافی بین طرز تفکر مدرن توییتری و فیس‏بوکی با کسانی که هنوز در عوالم کهنه‏ی گذشته‏شان هستند، وجود دارد. این‏طور نیست؟
شش ماه پیش برای سخنرانی به دانشگاه ویرجینیاتک رفته بودم. یکی از گروه‏های دعوت کننده، دانشجویان ایرانی بودند که همراه آن‏ها به منزل یکی از استادان ایرانی دعوت شدم. حدود سی نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بودند که داشتند برای فوق‏لیسانس می‏خواندند.
در ارتباط با انتخابات ایران به صحبت پرداختیم. این دانشجویان با چنان دانش دقیق، با چنان بینش ریزبین و ژرف‏کاوی در مورد مسایل صحبت می‏کردند. بدون کوچک‏ترین حب و بغض ایدئولوژیک، بدون کوچک‏ترین پیش‏داوری، واقعاً حظ کردم. دیدم این‏ها دنیا را، اساساً، متفاوت از نسل ما می‏بینند.
نسل ما، نسل سیاه و سفیدبین بود. نسلی بود که می‏گفت: «رژیم شاه نه می‏خواهد، نه می‏تواند اصلاحات کند» و بر اساس این حکم، دیگر کار تمام بود. این‏ها از هر شکافی در این رژیم استفاده می‏کنند. از هر لحظه‏ای که می‏شود، استفاده می‏کنند که حرفشان را بزنند.
اصلاً، تعلق ایدئولوژیک ندارند. ایدئولوژیک به این معنا که جهانی پیش ساخته داشته باشند و بخواهند جهان را به آن شکل دربیاورند. نه! با جهان آن‏چنان که هست، مواجه می‏شوند.
نسل ما با جهان، آن‏چنان که ایدئولوژی‏مان حکم می‏کرد، مواجه می‏شدیم و اگر جهان به ایدئولوژی ‏ما نمی‏خورد، به قول هگل می‏گفتیم: «هیهات برای جهان!» ایدئولوژی را ول نمی‏کردیم. این‏ها با جهان آن‏چنان که هست مواجه هستنند و با او هم دقیقاً با زبان خودش مبارزه می‏کنند.
و می‏بینیم که در خیابان چکار می‏کنند، در اینترنت چکار می‏کنند، می‏بینیم چطور این رژیم را می‏پیچانند و در چشم به هم زدنی، قدر قدرتی آقای خامنه‏ای را بر آب می‏دهند. یک بار هم شعار ایدئولوژیک نمی‏دهند. فقط یک «مرگ بر دیکتاتور» می‏گویند که آن را هم کسی نمی‏تواند ایراد بگیرد، اگر شما دیکتاتور نیستید…
خود آقای خامنه‏ای هم مرگ بر دیکتاتور می‏گفت…
بله، کاملاً. می‏توانند بگویند منظور ما هم همان دیکتاتوری است که شما می‏گویید. به قول نشانی‏ها را می‏دهند، ولی اسمش را نمی‏گویند.
در خیابان‏‏های ایران، دخترها و پسرها را می‏بینیم که همه خیلی هم خوش‏تیپ هستند و حتا چهره‏های‏شان با کسانی که در مجلس شورای اسلامی هستند، خیلی فرق می‏کند. انگار که از دو کشور یا حتا سیاره‏ی متفاوت می‏آیند


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات