سبز سبز سبز!   2009-07-16 15:55:33

اینطور که پیداست, دسترسی به اخبار در ایران راحت‌تر شده‌است و میشود از طریق خبرگزاریها خبرها را دریافت‌کرد. پس منهم بخودم استراحت میدهم که طی این یکماه تبدیل شده‌بودم به یک خبرگزاری پرکار! از آنجا که اثاث کشی هم نکرده‌ایم ودر تدارکش هستیم, وطول کشیده‌است چون هنوز خانه در اختیار ماست وبفروش نرفته‌است, در این مدت مشغول کارهای معمول اثاث کشی مثل رنگ کردن کمدهای قدیمی, شستن پتوها, فرشها, و بستن کارتنها بودم. روزهای قبل از انتخابات هرچه کمد وگنجه ومیز کوچک وبزرگ داشتیم شدند برنگ سبز. از 25 خرداد به بعد روی چوبهای سبز نقاشیهای غمگنانه کشیده ام. تمام کارتنها را بااشک بسته ام وچشمم به آنها که میافتد بی‌اختیار صورت ندا وسهراب را میبینم. هر بار از خانه بیرون رفته ام و جوانان آلمانی را درحال نوشیدن ابجو روی صندلیهای کنار خیابان دیده ام یا دخترکان را بیخیال بالباسهای باز تابستانیشان گردش کنان, حسودیم شده است. جوانان ما هم میخواهند آزاد زندگی کنندواین دوروز جوانی را که برنمیگردد خوش باشند. اصلا زندگی کنند بدون سرخر بدون مزاحم. ای بابا باز هم بلند بلند فکر کردم. میگفتم, فردا شاید روز بزرگی باشد, روزی سبز, روزی که فریادها را برسر اهریمنان هوار کنیم سبک شویم, نفسی بلند دوباره بکشیم. احساس زنده بودن کنیم و بدانیم اگر بخواهیم میتوانیم.فردا همه باهم آواز سبز بخوانیم. سبز سبز سبز...


در مهمانخانه لینک داده ام به مطلب شراگیم که بهترین بود در مورد نماز جمعه فردا.



سارا  2009-07-16 22:29:43
یه خسته نباشید سبز به عمه ی سبزم!


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات