ایران آزاد بالاترین   2009-08-17 17:55:15

مراجع و سیاسیون! فردا دیر است
هر چه که می گذرد، بیشتر به نوشته قبلی خود باور پیدا می کنم. وقایعی که هر روزه پیش می آید صدایِ زنگِ رفتنِ خامنه ای را بیش از پیش به صدا در می آورد. همه کسانی که به نوعی (حتی منفعلانه و با سکوت) خامنه ای و رفتار وی را تائید کرده اند، اعم از علما و مراجع مذهبی، سیاستمداران، سرمایه داران و دیگر منابع قدرت، دریافته اند که این وقایع را به هیچ وجه نمی توان توجیه یا لاپوشانی کرد. خامنه ای دیگر به هیچ وجه قادر به شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و لاپوشانی جنایات انجام شده نیست. بستن یک روزنامه دیگر دردی را دوا نمی کند. امروز اگر اعتماد ملی هم نباشد اخبار سینه به سینه منتقل می شود؛ وانگهی، مردم آنچه را که باید می دانستند، دانسته اند. مراجع مذهبی را دیگر یارای سکوت در مقابل این جنایات نیست که این سکوت مایه شرمساری هم برای خودِ آنها و هم برای مذهبشان است. سکوت آنها اعتقادات مذهبی مردم را در همه سطوح به یکباره فروخواهد ریخت و این را مراجع به خوبی دریافته اند. اما آنچه که هنوز برخی از مراجع و سیاستمداران درک نکرده اند اهمیت «زمان» است. آنها هنوز ارزش ثانیه هایی را که می گذرد، نمی فهمند. فریاد آنها پس ازسرنگونی خامنه ای(و یا حتی نزدیکِ آن)، دیگر هیچ ارزشی ندارد و حمل بر فرصت طلبی خواهد شد. این یک فرصت تاریخیست. اگر امروز سکوتشان را نشکنند، فردا ممکن است دیر باشد.


نامه يك جانباز جنگ : آقاي احمدي نژاد نوبت شماست ، جوانمردانه كنار برويد.
در انتظار علما ء و مراجع مانديم اما اين روزها قلم ها سست شده و كمتر كسي است كه حاضر شود ،قلمش را بر روي كاغذ گذاشته و چيزي بنويسد ، زيرا نوشتن در اين ايام بيشتر شبيه كابوسي است كه ميتواند نگارنده را ببلعد و آماج تهمت و زخم زبان كند و او را براي هميشه از هستي ساقط سازد اما چه بايد كرد كه گاهي آدمي به حكم تكليف و وظيفه و به مانند روزهايي كه از دستان پدر و مادرش مي گريخت تا سنگرها خالي نماند بايد بنويسد.


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات